چهل روز

 مدتیه که ننوشتم اون هم به خاطر خرابی پرشینبلاگ، الان هم که پست جدید رو ثبت نمیکنه. پس فعلا اینجام.


اصلا نفهمیدم ماه رمضان امسال چطوری گذشت . اولش که با فوت مادربزرگ همسرم که خاله پدرم هم میشه شروع شد. پیرزنه نازنین که ۹۶ سال عمر کرد و بیماریش یکماهی طول کشید ولی از کار افتدگیش فقط سه روز بود. خدا رحمت کنه همه رفتگان خاک رو. آرزوی همه این  بود که زندگی و مرگشون مثل ایشون باشه. ولی به همین زودی چهل روز گذشت.

سلام

سلام دوستان. اینجا قراره جایی باشه که من راحتتر بنویسم. آدرس وبلاگ خاطرات پشت دوربین رو آشناهام دارند و نمیشه راحت نوشت.

 از این به بعد اینجام تا پرشینبلاگ چه شود.