آقا،خانم

    رفته بودم یکی از مرکز خریدهای معروف مشهد. واسه پرسیدن قیمت یک جنسی وارد مغازه شدم. از دیدن صاحب مغازه کمی جا خوردم، یک آقای چهارشونه با هیکلی نسبتا درشت موهای بلند فرش روی شونه هاش ریخته بود ومژه هاش رو حسابی ریمل زده بود و رژ لب هم داشت. به علاوه اینکه لایه ضخیمی از کرم پودر و پنکیک به صورتش زده بود.وقتی هم که قیمت اجناس رو گفت کلی صداش عشوه داشت. راستش احساس دوگانگی بدی به من دست داد. البته بعدش خیلی تعجب کردم که چقدر مشخص بودن جنسیت طرف مقابلم و اینکه به طور مشخص با یک آقا صحبت میکنم یا یک خانم واسم مهم بوده و روی ارتباطاتم با دیگران تاثیر میگذاره.

   میدونم افرادی هستند که مشکلاتی در زمینه جنسیتشون دارن. حتما خیلی سخته.

شوخی

 عروس و داماد اومده بودند آتلیه. مشغول عکاسی بودم ،  داماد مرتبط در حال شوخی کردن  با عروس بود ولی عروس کمی استرس داشت و تلاش آقا داماد در جهت خندوندن عروس خانم بی فایده بود. این شوخیها تا اونجا ادامه پیدا کرد که کلا آقا داماد هر حرفی میزد همراه با چشمک زدن و شکلک در آوردن بود، دیگه من هم نمیفهمیدم کی شوخی میکنه و کی حرفش جدیه.

  حالا دیگه عروس علاوه بر استرس داشتن کلافه هم شد و از داماد خواست دیگه حرف نزنه، داماد هم قول داد که دیگه چیزی نگه، ولی سکوت داماد به دو دقیقه هم نرسید و باز شوخیهاش شروع شد ولی اینبار عروس خانم هم شروع به خندیدن کرد و کلا حال و هواش عوض شد .